در سال‌های اخیر گذشتن از سد کنکور، تحصیل در دانشگاه و کسب مدارج عالی به یکی از اهداف جوانان ایرانی تبدیل شده است که می‌توان این علاقه را به یکی از نکات مثبت فرهنگ جامعه ایرانی تلقی کرد. اگر شما فردی هستید که تنها به دنبال علم و مدارج عالی تحصیلی هستید با دنبال کردن رشته تحصیلی خود و بودن در فضای دانشگاهی به احتمال قوی به تمام اهداف خود خواهید رسید اما اگر به دنبال کارآفرین شدن و ایجاد کسب‌وکار خود هستید باید بدانید که درس‌هایی در حوزه کارآفرینی وجود دارد که شاید دانشگاه و کلاس‌های درس معرف ایده آلی برای آن‌ها نباشند.

اصلاً منظورم این نیست که از امروز باید قید تحصیل و دانشگاه را زد. اگر به کسب‌وکارهای موجود در جامعه نگاهی بی اندازید خواهید دید که ایده اصلی ایجاد برخی از آن‌ها در فضای تحصیلی و با توجه به نیازهای یک رشته دانشگاهی به خصوص شکل گرفته است؛ اما برخی از نکات را تنها می‌توان در دنیای واقعی و بودن در فضای کارآفرینی آموخت.

برای پر کردن این شکاف، در این مقاله به ۱۰ درس مربوط به حوزه کارآفرینی که شاید نتوانید در دانشگاه بیاموزید پرداخته‌ام.

برخورد صحیح با شکست.

یکی از بخش‌های اجتناب‌ناپذیر تجربه راه‌اندازی یک استارتاپ چشیدن طعم شکست است. تقریباً تمام کارآفرینان موفق یک یا چند بار در فرآیند کارفرما شدن با شکست مواجه شده‌اند. شکست فرصتی برای یادگیری ست تا در سرمایه‌گذاری بعدی خود موفقیت را در آغوش بکشید.

اما در محیط تحصیلی هیچ‌گاه درباره چنین طرز فکری صحبت نمی‌شود بلکه انتظارات حاکم بر دانشگاه کاملاً متضاد این باور است – دانشگاه خواهان موفقیتی عاری از شکست و اشتباه برای شماست. آن‌ها می‌خواهند شما به موقع واحدهای خود را پاس کرده و تبدیل به فارغ‌التحصیلی محترم برای جامعه شوید که از هیچ کمکی برای پیشرفت سازمان خود دریغ نمی‌کند.

دانشگاه‌ها هرگز شما را برای رد شدن در یک درس یا ایجاد کسب‌وکاری موفق بعد از فارغ‌التحصیلی آماده نمی‌کنند. آن‌ها شما را برای مواجهه با شکست آماده نمی‌کنند. حقیقت این است که این پایان دنیا نیست، درسی ست که باید هم‌زمان با وارد شدن در دنیای استارتاپ ها و کارآفرینی یاد بگیرید.

شکست تنها فرصتی تازه برای هوشیاری بیشتر است.

تأمین سرمایه استارتاپ

تأمین هزینه تحصیل در دانشگاه در مقایسه با جذب سرمایه برای کسب‌وکاری نوپا و جدید بسیار ساده ست. برخی افراد به والدین خود تکیه می‌کنند، عده‌ای هم از وام‌های دانشجویی و بورسیه‌های تحصیلی برای فراهم کردن هزینه دوران تحصیل خود استفاده می‌کنند.

اما تأمین سرمایه‌ی لازم برای راه‌اندازی و زنده نگه‌داشتن یک تجارت تازه، کاری بسیار سخت است. اگر می‌خواهید سرمایه‌گذاران و بانک‌ها از کسب‌وکار شما حمایت کنند باید طرح کسب‌وکار شما دقیق و عاری از هر ایرادی باشد. تنها مسائلی که برای آن‌ها مهم است این است که محصولات شما چیست و انتظار چه سودی را از سرمایه‌گذاری خود باید داشته باشند.

اگر سرمایه‌گذاران و بانک‌ها در ابتدای امر متوجه دیدگاه و طرز فکر شما نشوند شاید مجبور شوید وارد روند مذاکره‌ای جدی و مهم با آن‌ها شوید (این هم یکی دیگر از مهارت‌های کلیدی در دنیای کسب‌وکار است که در دانشگاه آموزش نمی‌دهند.)

بودجه‌بندی مناسب.

در دوران دانشجویی مجبور نبودید که جریان نقدینگی زیادی را مدیریت کنید. اکثر دانشجویان از وام‌های دانشجویی، کارهای پاره‌وقت و کمک‌های والدین خود برای تأمین مخارجشان استفاده می‌کنند که هیچ مالیاتی هم به آن‌ها تعلق نمی‌گیرد، از حقوق و دستمزد و هزینه‌های ضروری کسب‌وکارها مانند اجاره دفتر و غیره هم خبری نیست. اگر بعد از پرداخت هزینه‌ها پولی هم باقی می‌ماند احتمالاً یا دوستان خود را شام دعوت می‌کردید یا برای خود هدیه‌ای می‌گرفتید. به هر حال اصلاً مجبور نبودید که برای مدیریت پول خود برنامه‌ی خاصی داشته باشید یا پول خود را به نحوی دقیق بودجه‌بندی کنید.

فقط کافی ست یک بار این کار را در دنیای تجارت و با استارتاپ خود انجام دهید.

بنابراین داشتن درک دقیقی از ترازنامه‌های مالی امری حیاتی ست. باید بتوانید هزینه‌های خود را برای شش ماه یا یک سال به صورت دقیق بودجه‌بندی کنید. (این هم یکی دیگر از مهارت‌هایی ست که به هیچ وجه نمی‌توانید در سالن‌های سخنرانی و کلاس‌های درس دانشگاه‌ها یاد بگیرید.)

اگر لازم است تغییر کنید.

هستند دانشجویانی که تغییر رشته می‌دهند و تحصیل در رشته‌های نویی که مطابق با علایقشان است را در پی می‌گیرند. البته این امر مسئله‌ای فراگیر و جمعی نیست؛ اما بر طبق گزارش منتشر شده در روزنامه نیویورک تایمز، ۶۱ درصد از دانشجویان دانشگاه فلوریدا در پایان سال دوم تحصیل خود تغییر رشته می‌دهند و به خاطر بسپارید که تغییر رشته و دنبال کردن علایق و استعدادهای شخصی در بین دانشجویان ایرانی هم امری عادی و به اصطلاح روتین است. این تغییر و چرخش به سمت خواسته‌ها چیزی ست که استارتاپ ها هم بدان روی آورده‌اند.

خارج از گود فکر کنید.

در مدرسه و دانشگاه اغلب فقط یک جواب درست یا یک جواب غلط وجود دارد؛ اما در دنیای استارتاپ ها، قواعد و قوانین مبهم.

« اگر برای اشتباه کردن آماده نباشید، شاید هرگز با چیزی اصیل و ماندگار مواجه نشوید.»

در یکی از ویدیوهای وب‌سایت TEDtalk که تقریباً ۲۷ میلیون بار بازدید شده است، نویسنده و مربی بزرگ کن رابینسون جمله‌ای با معنا گفته است، « مدارس خلاقیت افراد را از بین می‌برد.»

startup guy

شبکه‌ای صحیح و کارآمد بسازید.

روابط شما با افراد موجود در محیط دانشگاهی با نحوه تعامل با انسان‌های دیگر در دنیای واقعی بسیار متفاوت است. بهترین هم‌کلاسی، هم اتاقی یا بهترین دوست شما در دوران دانشجویی ممکن است فرد مناسبی برای شراکت و هم یاری به جهت راه‌اندازی کسب‌وکاری موفق نباشد.

اهمیتی ندارد که چقدر برای استخدام دوستان و هم‌کلاسی‌های خود وسوسه شده‌اید، شاید آن‌ها اصلاً برای شراکت با شما مناسب نباشد و شاید هرگز نتوانند از عهده انجام مسئولیت‌های خود برآیند. ممکن است فردی تاجر موفقی باشد ولی شاید یک بار هم برای موفقیت در دنیای کسب‌وکار به برنامه‌نویسی با تجربه و حرفه‌ای نیاز نداشته باشد.

هنگامی که شروع به راه‌اندازی یک استارتاپ می‌کنید، به جای اینکه تنها به انسان‌هایی که دم دستتان هستند یا آن‌ها را می‌شناسید تکیه کنید، بیرون بروید ، به دنبال افراد صحیح و مناسب بگردید و تیمی قدرتمند و بی نقص تشکیل دهید. با داشتن شبکه‌ای قدرتمند از روابطی عالی و مناسب، فرصت‌ها بی‌پایان و امکان موفقیت شما دو چندان خواهد شد.

به فروشنده‌ای حرفه‌ای و کاربلد تبدیل شوید.

اگر می‌خواهید استارتاپ شما موفق شود، باید بفروشید. باید محصولات و خدمات خود را به خوبی به جامعه، کارکنانتان، سرمایه‌گذارها و مشتریان معرفی کنید؛ اما آیا هیچ‌وقت دوره‌ای برای فروشندگی یا کسب مهارت بازاریابی در محیط دانشگاه برگزار می‌شود؟

کسب مهارت بازاریابی و تبدیل شدن به فروشنده‌ای درجه یک چیزی ست که به ندرت می‌توان در کلاس‌های درس دانشگاه‌ها و مؤسسات عالی آموخت. فروشندگی مهارتی ست که با گذشت زمان، رد شدن‌های بسیار از سوی مشتریان و کسب تجربه به دست می‌آید. بهتر است به قدری در این مهارت پیشرفت کنید که به آسانی بتوانید تمام مشتری‌های بالقوه را به خریداران همیشگی تبدیل کنید. به خاطر بسپارید موفقیت استارتاپ شما به کیفیت مهارت فروشندگی شما بستگی دارد.

مراقب سلامتی خود باشید.

در دوران دانشجویی کافه تریا دانشگاه پر از مواد مغذی ست و علاوه بر این اکثر دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزشی دارای استخر و سالن ورزشی نیز هستند که دانشجویان می‌توانند از این امکانات برای افزایش سلامتی و بهبود شرایط روحی و جسمانی خود استفاده کنند؛ بنابراین اگر در این دوران برخی شب‌ها را نیز تا صبح بیدار بمانید و خسته به سر کلاس درس بروید باز هم خطری سلامتی شما را تهدید نمی‌کند.

اما زمانی که استارتاپ خود را راه‌اندازی می‌کنید، شما و کارکنان باید ساعت‌های طولانی به سختی کار کنید و بیمار شدن یکی از افراد تیم استارتاپی شما می‌تواند به مشکلی جدی تبدیل شود.

از آنجا که یک روز هم برای موفقیت در بازار پر رقابت و خشن امروزی از اهمیتی ویژه برخوردار است، بهتر است همیشه مراقب سلامتی خود و کارمندانتان باشید، به آن‌ها زمان کافی برای استراحت و بودن در کنار خانواده‌هایشان را بدهید تا انرژی تیم همیشه در بالاترین سطح خود باقی بماند.

به کارفرمایی منطقی و کاربلد تبدیل شوید.

افراد زیادی در جامعه هستند که استعدادی عجیب در رهبری و هدایت افراد زیر دست خود دارند اما انسان‌هایی نیز هستند که با داشتن آرزوی رهبری و مدیریت در کلاس‌های زیادی برای کسب مهارت و آموختن نکات لازم شرکت می‌کنند تا به مدیر و تاجری موفق تبدیل شوند؛ اما رئیس یا کارفرما بودن – که به معنای مدیریت کارکنان است – به کلی چیز دیگری ست.

اگر چه روسای بزرگ می‌توانند رهبران بزرگی نیز باشند اما رهبران کمی هستند که از استعداد لازم برای رئیس شدن برخوردار باشند. وقتی یک کارفرما دانشگاه را ترک می‌کند، آیا به راحتی می‌تواند به چشمان پدر چهار بچه نگاه کند و او را از کارش اخراج کند؟

اگر می‌خواهید تبدیل به رئیس بزرگی شوید باید بتوانید افراد هم تیمی خود را هدایت کنید، به آن‌ها انگیزه بدهید و در شرایط بحرانی تصمیم‌های سخت و سرنوشت سازی بگیرید. هیچ کلاس درسی برای این مهارت وجود ندارد. این هم یکی دیگر از مهارت‌هایی ست که باید در دنیای واقعی یاد بگیرید.

 زمان خود را مدیریت کنید.

دوران دانشجویی یکی از مراحل زندگی ست که افراد از وقت‌های آزاد فراوانی برخوردارند. اکثر دانشجویان از زمان خود برای تفریح، بودن در کنار دوستان و لذت بردن از سرگرمی‌های مختلف استفاده می‌کنند.

اما این مسئله در دنیای تجارت و استارتاپ ها هرگز اتفاق نمی‌افتد.

هیچ‌وقت آزادی وجود ندارد. باید ۷ روز هفته و ۲۴ ساعته برای موفقیت استارتاپ خود تلاش کنید. فرقی نمی‌کند خسته‌اید یا نه. باید به قدری قوی باشید، به قدری به موفقیت خود ایمان داشته باشید که بتوانید زمانی که دوستانتان از ساعت‌های خود لذت می‌برند، برنامه کسب‌وکار خود را به صورتی دقیق آماده کنید، تحقیق کنید و قرار ملاقات و مصاحبه با افراد مناسب بگذارید. این طبیعت خشک و وحشی دنیای استارتاپ ماست.

به نظر شما برای اینکه بتوانیم استارتاپ خود را موفق کنیم چه درس‌های دیگری را باید بیاموزیم که در دانشگاه‌ها و محیط‌های تحصیلی خبری از آن‌ها نیست؟