هنگامی که سیمون موریس ۱۶ ساله بود ، دوست داشت یک hoverboard داشته باشد. هور بورد (hover board) یک تخته‌ی شناور است که در فیلم‌های بازگشت به آینده‌ی ۲ و ۳ (Back to the Future Part II and III) برای حمل و نقل شخصی از آن استفاده شد. هور بورد بیشتر شبیه به یک تخته اسکیت بدون چرخ است که در هوا معلق است. موریس چنان شیفته‌ی شناوری مغناطیسی شد که شروع به ساخت نمونه‌های اولیه‌ی خود با آهن ربا کرد. ۱۵ سال بعد ، سیمون موریس موفق شد همه‌ی اشیاء اطرافش از کفش‌های نایک گرفته تا اسپیکرها را در هوا معلق یا شناور کند و دیگر به یک چالش جدید نیاز داشت. او شروع به آزمایش نظریه‌ی تسلا برای انتقال انرژی الکتریکی بدون استفاده از سیم و از طریق یک رسانا کرد.

در اوایل قرن بیستم فیزیک دان و مهندس الکترونیک مشهور نیکولا تسلا (Nikola Tesla) پتنتی را ثبت کرد که در آن به توصیف دستگاهی پرداخته بود که قادر بود انرژی الکتریکی را بدون نیاز به سیم و از طریق یک رسانا منتقل کند. تسلا تحقیقات زیادی را در این زمینه انجام داد و تئوری‌های مختلفی را ارائه کرد. در نهایت تسلا به یک روش عملی برای انتقال بی‌سیم انرژی الکتریکی دست یافت. تسلا پیشنهاد داد که از کویل یا سیم پیچ‌های بزرگ برای انتقال برق از طریق لایه تروپوسفر اتمسفر به خانه‌ها استفاده شود. در ادامه تسلا یک برج به نام واردن کلیف که یک برج مخابراتی بسیار بزرگ بود را در لانگ آیلند نیویورک ساخت. تسلا با استفاده از این برج می‌توانست ایده‌ی انتقال بی‌سیم جریان برق خود را به صورت عملی آزمایش کند اما در نهایت با اینکه نیکولا تسلا نمایش جالبی از روشن کردن چراغ‌های محوطه‌ی مرکز آزمایشات کلرادو اسپرینگ از راه دور را اجرا کرد باز هم موفق نشد کار خود را در این زمینه ادامه دهد.

Nikloa-Tesla’s-theories-of-wireless-power

درست بعد از آزمایش نظریه‌ی تسلا بود که سیمون موریس لامپ رشته ای جدیدی به نام Flyte را به دنیا معرفی کرد.

لامپ رشته‌ای که به نام‌های لامپ حبابی یا لامپ التهابی نیز معروف است ، یک منبع نور مصنوعی است که نور سفید درخشانی از خود ساطع می‌کند. بعد از اتصال این لامپ‌ها به سرپیچ جریان الکتریکی از یک رشته نازک عبور می‌کند که تا حد نوردهی می‌شود. یک حباب شیشه‌ای بسته از رسیدن اکسیژن به رشته جلوگیری می‌کند که در صورت نبود این حباب رشته سریعاً اکسیده و خراب خواهد شد.

 اما فلایت (Flyte) یک لامپ روشنایی معلق است که برای روشن کردن خانه یا محل کار طراحی شده و برای روشن شدن نیازی به اتصال به سرپیچ ندارد. از آنجا که فلایت توانسته دو فناوری شناوری مغناطیسی و القاء را با یکدیگر ترکیب کند ایده‌ای منحصر به فرد و جالب است. دو فناوری که هر کدام با محدودیت‌های متعددی رو به رو هستند. سیمون موریس در نهایت موفق شد با متعادل کردن این دو فناوری چیزی تولید کند که عملاً بدون هیچ گونه اصطکاکی می‌تواند آزادانه در فضا بچرخد.

معلق بودن فلایت با معلق بودن باورهای ما در دوران کودکی رابطه مستقیمی دارد. همه‌ی ما در دوران کودکی و در عالم بیداری و خواب به اشیاء معلقی مثل فرش پرنده‌ی سحرآمیز یا تخته‌ی شناور (hover board) فکر می‌کردیم و آرزو می‌کردیم که ای کاش یکی از آن‌ها متعلق به ما بود.

29334cb65f39e5040510eae0ba20da7b_original

levitating-lightbulb-flyte-simon-morris-1

levitating-lightbulb-flyte-simon-morris-2

levitating-lightbulb-flyte-simon-morris-3

levitating-lightbulb-flyte-simon-morris-4

مقالات پیشنهادی:

اختراع فوق‌العاده : صرفه‌جویی در مصرف آب با تبدیل جریان آب به الگوهای زیبا

کشف بزرگ قرن : افزایش چشم‌گیر عملکرد مغز با حذف پروتئین FXR1P

IBM از تراشه‌های کامپیوتری یک مغز انسانی ساخت.

برای حمایت از ما این مقاله را با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید. با تشکر