یکی از بزرگترین و چالشبرانگیزترین دستورات اخلاقی در طول تاریخ این جمله است : عاشق دشمن خود باشید و با او مانند یک دوست رفتار کنید. فرقی نمیکند که در کدام کشور و با چه فرهنگی بزرگ شدهاید، در هر صورت عمل به این پند اخلاقی بسیار دشوار است. اکثر افراد از آنجا که عمل به این دستور را غیرعملی، دشوار و غیر ممکن میدانند آن را به دست فراموشی میسپارند و به سادگی از کنار آن عبور میکنند. مطمئناً اولین قدم برای اجرای این دستور این است که یاد بگیریم چطور دشمنان خود را به دوستانی وفادار و قابل اعتماد تبدیل کنیم.
در این مقاله ۷ نکتهی کاربردی و عملی را بررسی میکنیم که با پیروی از آنها میتوانید سرسختترین دشمنانتان را به دوستانی صادق و بیریا تبدیل کنید:
۱-با احترام عذرخواهی کنید.
آیا تا به حال عذرخواهیهایی مانند این جملات : « متأسفم اگر اذیتت کردم » و یا « شرمندهام اما… » را شنیدهاید، وقتی صحبت از تبدیل دشمن به دوست است چنین عذرخواهیهایی به هیچ وجه سودمند نخواهند بود. حتی اگر فکر میکنید هیچ تقصیری در بروز اختلاف و کشمکش نداشتهاید، باز هم باید با نهایت احترام و صداقت از طرف مقابل برای سهم احتمالی خود در شروع اختلاف عذرخواهی کنید. باید تمام مسئولیت آن را بر عهده بگیرید. باید بگویید « متأسفم » بدون هیچ اما و اگر و عذر و بهانهای.
۲-طرف مقابل را ببخشید.
اجازه بدهید بدانند که شما آنها را به خاطر اذیت و آزارهایشان بخشیدهاید. با تمام وجود آنها را ببخشید و برای آنها طلب خیر و سعادت کنید. شاید این افراد به دشمنی خود با شما ادامه دهند اما اگر استقامت کنید و نگرش مثبت و حس بخشش خود نسبت به آنها را حفظ کرده و ادامه دهید، آنها هم دیر یا زود از کارهای خود پشیمان میشوند و به درخواست صلح و آشتی شما پاسخ مثبت میدهند.
۳-بر روی ویژگیهای مثبت آنها تمرکز کنید.
شاید باورش برای شما سخت باشد اما پیدا کردن ویژگیهای مثبت در وجود تمام انسان ها ممکن و شدنی ست. وقتی با مردم نزاع و اختلاف داریم، تمرکز بر روی خصوصیات منفی آنها که موجب واکنشهای غیرمنطقی از طرف ما میشود کاملاً طبیعی و به نوعی آسانترین راهی ست که میتوانیم در چنین شرایطی دنبال کنیم. همین تمرکز اشتباه ذهن ما را از خصوصیات و جنبههای مثبت این افراد منحرف میکند؛ اما بهترین روش برای حل اختلافها و رفع کدورتها این است که خارج از چارچوبهای معمول و همیشگی فکر کنید و بر روی نکات مثبت شخصیت آنها تمرکز کنید. این رویه را تبدیل به عادت کنید. همیشه سعی کنید طرف مقابل را به خاطر ویژگیهای مثبت و سازندهای که دارد ستایش کنید البته ستایشی که از روی صداقت و به دور از دورویی و ریا باشد.
۴-از تولید شایعات بیاساس دربارهی آنها دوری کنید و در غیابشان به خوبی و با احترام کامل از آنها صحبت کنید.
این مورد یکی از گامهای مهم و حیاتی برای تبدیل دشمن به دوستی صادق و وفادار است. دروغپراکنی و شایعهسازی دربارهی دیگران، به ویژه دشمنانمان، بسیار ساده است و مقاومت در مقابل این عادتهای زشت به منظور دوست شدن با دشمنانتان، به یک تلاش فوق انسانی نیاز دارد. وقتی دربارهی دشمنان خود با دیگران صحبت میکنید، از آنها به خوبی یاد کنید و بر بیان نکات مثبت آنها تمرکز کنید. حرفهایی که پشت سر مردم و در غیاب آنها میزنید در نهایت به گوش آنها خواهد رسید. وقتی احترام شما از این طریق به آنها منتقل شود، آنها هم برای جبران لطف شما اقدام خواهند کرد.
۵-نقاط مشترکتان را کشف کنید.
فرقی نمیکند این نقطهی مشترک علاقه به یک ورزش یا یک سرگرمی خاص باشد، بهرهبرداری از این علایق و سلایق مشترک راهی عالی برای کاهش اختلافها و دوست شدن با دشمن است. با احترام از آنها بخواهید در مورد خودشان و علایق شخصیشان صحبت کنند. آنها را به یک بازی دعوت کنید. سعی کنید این افراد را دعوت به انجام یک سرگرمی مشترک کنید.
۶-اگر حس میکنید به یاری و پشتیبانی نیاز دارند به آنها پیشنهاد کمک کنید.
این مورد هم یکی دیگر از گامهای مهم است. با این حال، اکثر افراد به سادگی از کنار مشکلات و سختیهایی که دشمنانشان با آنها دست و پنجه نرم میکنند میگذرند و یا حتی با دیدن گرفتاری دشمنان خود خوشحال میشوند و به این شرایط به چشم یک پیروزی نگاه میکنند. چشمان خود را باز کنید و زندگی را از دید آنها نگاه کنید، به احتمال زیاد فرصتهایی برای کمک و یاری رساندن به آنها پیدا خواهید کرد. به عنوان مثال، شاید این فرد یکی از دوستان نزدیک خود را از دست داده باشد، به دیدن او بروید و با این فرد ابراز همدردی کنید و یا با فرستادن یک پیام ساده به او تسلیت بگویید. مطمئناً با انجام این قبیل کارها میتوانید اختلافات را برای همیشه حل کنید و دوباره با او دوست شوید.
۷-عاشق دشمنان خود باشید.
بله ، به سختترین مرحله رسیدیم. بیشتر انسانها اینکه عاشق دشمن خود شوند را امری محال و غیرممکن میدانند زیرا طرز فکرشان در مورد ماهیت و ذات حقیقی عشق اشتباه است. عشق، جریانی بی دردسر و عاری از درد و فداکاری نیست. چنین عشقهایی کمعمق و زودگذر هستند. اگر عشقی که از آن دم میزنیم هر روز بر عمق و معنای وجودیاش افزوده نشود عشق واقعی نیست. عشق حقیقی یک تصمیم آگاهانه است که برای بهبود و پیشرفت نیازمند تمرکز و تلاش مستمر است. در قلب خود عشق به انسانی را که در حال حاضر او را دشمن خود میپندارید را بکارید و با تلاش نهال این عشق و علاقه را آبیاری کنید تا به درختی تنومند تبدیل شود. برای رفع کدورتها و ایجاد رابطهای دوستانه هر روز و هر لحظه با مهربانی و گذشت با آنها رفتار کنید.
دوست داشتن دشمنان احتمال ایجاد روابط دوستانه را افزایش میدهد. عشق زندگی ست، حیات است حتی در دل سنگهای سخت. بذر عشق خود را امروز بکارید، رشد زیبای آن را هر روز مشاهده کنید و محصول بینظیر آن را فردا درو کنید.
برای حمایت از ما این مقاله را با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید. با تشکر
با تشکر خواستم بگم بسیار وب سایت خوبی دارید.در مجموع ازمقالات خوبی استفاده میکنید.خسته نباشد.
ممنون دوست عزیز
با عرض سلام
امیدوارم همیشه سر افراز باشید و ممنون از سایت خوبتون
سلام
ممنون ، شما لطف دارید.
موفقیت شما آرزوی ماست.
سلام آقا امیر. این مقاله خوب و جالب بود اما به نظرم با دنیای واقعی مطابقت ندارد ( جسارت بنده را ببخشید اما شما فرمودید که می توانیم نظرمان را بیان کنیم ) ببینید آقا امیر، عنوان این مقاله هست : عاشق دشمن خود باشید! وقتی این عنوان را دیدم خیلی خوشحال شدم و سریع مقاله را باز کردم با این تصور که الان با مطالبی از این دست روبرو می شوم: دشمن شما بدون اینکه بخواهد باعث می شود شما قوی بشوید، شما یاد میگیرید چطور با انسانهای بی ادب و گستاخ روبرو شوید، یاد میگیرید چطور با انسانهایی که شما را تحقیر می کنند روبرو شوید و … رشته من حقوق است، من با دادگاه، مجرمین، انسانهایی که مرتکب جرم می شوند و … سروکار دارم. این مقاله زیبا است اما در کجا؟ در حوزه اخلاق. اما در دنیای واقعی چطور؟ آقا امیر این مقاله نقطه مقابل مقاله دیگر شما با عنوان 🙁 از باشگاه من نمیتوانم خارج شوید) است. من وقتی دیشب مقاله از باشگاه من … می خواندم ، شاید باورتان نشود تا صبح مثل مجسمه خیره شده بودم به صفحه تبلتم و این مقاله را می خواندم و عمیقا به فکر فرو رفتم، اصلا گذشت زمان را متوجه نبودم، فقط فکر( آخ که چه لذتی داشت این طور فکر کردن)، حالا چی من را به فکر فرو برد؟ تمام آن مقاله! از صدر تا ذیل! اما آن قسمت: (حال بیایید با هم تمرینی با ارزش را اجرا کنیم) برای من اثر انقلابی داشت!!!!! خلاصه و نتیجه گیری : من وقتی با حرث و ولع تمام! ( مثل کسی که یک عمر دنبال گمشده ای میگشته و الان آن را پیدا کرده) ساعت ۳ شب کاغذ و خودکار آوردم و این تمرین را انجام دادم، تمام زندگی ام زیرورو شد! سبک شدم! بیان حسم مشکله… این دو مقاله با هم نمی خوانند. عاشق دشمن خود باشید زیباست، اما اخلاقیست، اصلا یک جورایی من را یاد رفتار پیامبر (ص) ( البته و صد البته بلا تشبیه پیامبر زیرا ایشان انسان کامل هستند ) که دشمنان خودشان را می بخشیدند) می اندازد! اما در سایتی که قرار است مطالب آن کاری به پند و اندرز نداشته باشد و مطالب کاربردی بگوید( که بدون تعارف به نظر من آقا امیر مقالات شما آنهایی را که خواندم واقعا در این مسیر است) این مقاله جای بحث بسیار دارد. ( ببخشید زیاد شد، فقط خواستم حس و برداشتم را به اشتراک بگذارم تا از نظر شما هم استفاده کنم)
سلام مجید جان
از لطفی که نسبت به بنده و وب سایت برای فردا دارید تشکر می کنم. تنها خواسته بنده از شما کاربران عزیز اینه که همیشه نظرات، انتقادات و پیشنهادهای خودتون رو صادقانه با بنده در میان بگذارید مثل کاری که شما انجام دادید و واقعا برای این موضوع سپاسگزار شما هستم. بنده از نقطه نظرات شما دوستان برای کاربردی تر کردن مطالب وب سایت استفاده می کنم.
با احترام به نظر شما مجید جان بنده نکات مطرح شده در این مقاله به ویژه مورد ۲ و ۴ و ۶ را بارها در زندگی تجربه کردم به عنوان مثال در دوران خدمت در دو سه هفته اول دوران آموزشی بنده با یکی از بچه ها بحث کوچکی داشتم که البته خود ایشون این جر و بحث را شروع کردند اما در مابقی دوره بنده ایشون رو بخشیدم، هر جا تونستم از ایشون تعریف کردم و ویژگی ها خاص ایشون رو برجسته کردم و نهایتا وقتی یک شب ایشون گفت برای کاری خاص دنبال یک منبع برای کسب اطلاعات بیشتر است بنده منابعی که از آن ها مطلع بودم رو در اختیار ایشون گذاشتم و از همون لحظه تبدیل به دوست های صمیمی شدیم و خوشبختانه این دوستی تا الان هم ادامه دارد.
به نظر من تمام نکات این مقاله کاربردی هستند اما پیاده کردن این نکات مفید برای تبدیل دشمن به دوست در زندگی واقعی سخت است و به همین دلیل بیشتر ما از خیر این کار می گذریم و به خصومت های کوچک دامن می زنیم تا دشمنی های بزرگ خلق کنیم.
بله پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) انسان های کاملی هستند اما اگر امامان خودمان را الگوی خودمون قرار بدیم و سعی کنیم در حد توان به آن ها نزدیک شویم مطمئنا نمی توانیم به بزرگی آن ها برسیم اما بدون شک نمونه ای کوچک از مهربانی و بخشش آن ها خواهیم شد.
با احترام به دیدگاه شما بنده این نکات رو کاربردی می دونم اما همان طور که گفتم پیاده کردنشون کمی سخته اما با کمی تلاش و صبر ممکن خواهد شد.
تا می توانی دلی به دست آر، دل شکستن هنر نیست.
با تشکر
سلام آقا امیر. ممنونم که پاسخ من را دادید. راستش را بخواهید وقتی این مقاله را خواندم، ناخودآگاه ذهنم متوجه فردی شد که چند بار سعی کردم با او با احترام صحبت کنم و به قول شما دلی بدست آورم( جالبه بدونید وقتی خواستم این کار را کنم یه جورایی احساس شخصیت بیشتری میکردم!) اما مشکل اینجا بود که آن طرف این رفتار من را دلیل بر ،حق به جانب بودن خودش و راحت بگویم: ترس و ضعف من( تنها چیزی که هرگز حاضر نیستم در رابطه با کسی تحمل کنم) میگذاشت! . اما وقتی جواب شما را خواندم و آن فرد را از دایره شمول این مقاله خارج کردم، اتفاق جالبی افتاد: همه چیز تغییر کرد! یک نمونه : موقع امتحانات ترم بهمن که خرداد ماه می شود، چند همسایه ما جابجا شدند و همسایه های جدید آمدند. محله ما در آرام بودن و سکوت حاکم بر آن معروف است. حالا شما فکرش را بکن آقا امیر، درست موقع امتحانات، گل پسرهای جدید محل از بعد از ظهر تا اذان مغرب شروع میکردند به بازی فوتبال، فقط کافی بود یک طرف گل میزد یا یک نفر خلاصه خطایی مرتکب میشد، آقا صدای این عزیزان تا آن محل میرفت طوری که تعدادی از گل پسرهای محل های اطراف جذب و شیفته محل ما شدند( الان دارم میخندم و مینویسم اما آن موقع به قدری ناراحت بودم که پیشنهاد فروش منزلمان را به خانواده ام دادم و گفتم نه! این محل دیگر برای زندگی مناسب نیست!) اما اصل ماجرایی که مرتبط به این مقاله است: یک روز با ناراحتی رفتم به کوچه و به یکی از بچه ها که تمام آتش ها را زیر سر آن میدانستم حسابی اعتراض کردم…. هر وقت او را میدیدم با عصبانیت به او نگاه میکردم و او من را میدید و رد میشد … تا بعد از چند بار تذکر دیدم نه! این راه جواب نمیدهد. یک روز از نانوایی سنگک محلمان نان گرفته بودم و داشتم برمیگشتم، دست بر قضا و اتفاقی( به قول شما هیچ چیز اتفاقی نیست 🙂 او را دیدم، ناخودآگاه ( نمیدانم شاید هم با اراده کامل) صدایش کردم، او من را که دید از آن دور گفت بله. اسمش را صدا کرد گفتم بیا. او با یک حالت تردید( فکر کرد می خواهم مثلا اعتراض کنم) آمد. من گفتم خوبی! تعجب کرده بود گفت خوبم، ممنون.با لبخند گفتم بفرما نان، اقا امیر اصلا حالت چهرش تغییر کرد! لبخندی زد و گفت نه، ممنونم. گفتم تعارف نکن.من و تو دیگر بچه محل هستیم. خندید و برداشت. بعد در حیاط را باز کردم و گفتم یک لحظه بیا، آمد. گفتم ببین اتاق من دقیقا کنار حیاط و پنجره اش کنار کوچه است، الان هم که موقع امتحانات است، وقتی شما می آیید داخل کوچه و سر و صدا میکنید، نمی توانم خوب درس بخوانم. خندید، گفت چشم آقا مجید به بچه ها میگم که جمع نشوند…. چند روز بعد داشتم از دانشگاه برمیگشتم دیدم یک نفر از دور دارد میگوید سلام آقا مجید، من هم با خنده گفتم : سلام به روی ماهت، به چشمون سیاهت( دوتامون زدیدم زیر خنده) جالبه یک پارک قشنگ نزدیک محل ما هست، نمیدانم چی شد بچه ها از آن روز به بعد رفتند انجا، جالبتر اینکه من را هم دعوت کردن من رفتم و الان چند دوست صمیمی جدید پیدا کردم از آن جمله همان گل پسر. بنابراین من صادقانه و با شجاعت میگویم : بله آقا امیر، حق با شما است…اما اقا امیر آن یک نفر که گفتم ،به قدری حس بدی به من میدهد که شیرینی این اتفاقات خوب را نمی توانم بیاد بیاورم( البته فقط گاهی چون کم کم اثر آن فرد دارد برایم کمرنگ میشود) لطفا در مقاله ای بفرمایید با انسانهای بی ادب، مغرور ( به قول شما خون آشام های روانی) … ( غیر از اینکه رابطه مان را با آنها قطع کنیم) چطور باید رفتار کرد. یکی از دوستانم جمله ای جالب و عجیب از امام علی (ع) برایم نقل کرد اما درست نمی دانم چطور باید آن را پیاده کرد : با مغرور، با غرور رفتار کردن، عین تواضع است! ( آقا امیر من را عفو بفرمایید اگر نوشته هایم طولانی است آخر اینها نوشته نیست، دلنوشته است که به یک دوست میگویم تا راهنمایی ام کند. با تشکر 🙂
سلام مجید جان
دلنوشته های شما رو کامل خوندم و از اینکه تجربه های خودتون رو صادقانه با من و سایر کاربران وب سایت به اشتراک می گذارید صمیمانه از شما تشکر می کنم. بنده قبلا یک مقاله در مورد نحوه صحیح تعامل با افراد بی ادب در وب سایت منتشر کرده ام که می توانید مطالعه بفرمایید. حتما نظر خودتون رو در مورد توصیه های این مقاله هم با ما در میان بگذارید:
۱۰ روش هوشمندانه برای تعامل با افراد بی ادب
توصیه می کنم مقاله زیر رو هم مطالعه کنید تا در ارتباط با فرد اولی که بهش اشاره کردید دچار خصومت و کینه نشوید:
چطور دست از کینهورزی برداریم: ۱۱ راهکار عالی برای رهایی از کینهها
با تشکر