در زندگی شخصی و حرفه‌ای‌مان زمان‌هایی وجود دارد که با دیگران ارتباط برقرار می‌کنیم و وارد گفت‌وگو می‌شویم و آن‌ها را از ارتباط با خودمان خشنود می‌کنیم. در چنین مواقعی، گاهی سخنان و اطلاعاتی رد و بدل می‌شود که به هر دو طرف گفت‌وگو احساس مثبتی می‌بخشد. البته زمان‌هایی هم وجود دارد که موانعی پیش می‌آید و مانع می‌شود ارتباط و گفت‌وگویی مؤثر شکل بگیرد و باعث می‌شود گفت‌وگو را با برداشت ساده و معمولی یا برداشت منفی نسبت به آنچه رخ داده است ترک کنیم.

موفقیت شما به عنوان فردی خوش‌بیان، تا حد زیادی نتیجه‌ی سیاست‌های خاصی است که چه به طور خودآگاه چه ناخودآگاه و بدون اندیشه اتخاذ می‌کند.

زمانی که با کسی گفت‌وگو می‌کنید، بسیاری چیزها در معرض خطر است. اگر خواهان روابط شخصی مثبت یا ازدواجی موفق هستید، تأثیری که نحوه‌ی برقراری ارتباط شما دارد تعیین خواهد کرد که چه نوع شخصی را جذب می‌کنید و به چه میزان از خشنودی و رضایت دست می‌یابید. در محیط کار نیز همه به کسانی که بیان خوش و مؤثری دارند احترام می‌گذارند و ایشان هستند که به منصب‌های مدیریتی ارتقا پیدا می‌کنند. در معامله، اشخاص خوش‌بیان پذیراتر هستند، رابطه‌ی دوستانه ایجاد می‌کنند و بیشتر از آن‌هایی که مهارت‌های اندکی در رابطه برقرار کردن دارند فروش می‌کنند.

برای اینکه در برقراری ارتباط مؤثر و اثربخش باشید باید در گفت‌وگوهایتان سیاست‌های خاصی اتخاذ کنید. البته حتی ماهرترین افراد در برقراری ارتباط نیز گاهی موجب می‌شوند حال شخص مقابل گرفته شود و ناراحت شود. چندین مورد وجود دارد به نام «قاتلان ارتباط» که برای اینکه چنین مسئله‌ای برای شما پیش نیاید، باید مراقب آن‌ها باشید. اگر از این تله‌ها اجتناب کنیم می‌توانیم رابطه‌ای دوستانه با دیگران اتخاذ کنیم، تأثیر مثبتی در دیگران بگذاریم و ارتباط و گفت‌وگوی خود را به تجربه‌ای ارزشمند تبدیل کنیم.

۱-تلاش برای اثبات این که طرف مقابل «در اشتباه» است

بسیاری از مردم گمان می‌کنند گفت‌وگو نوعی جر و بحث است که تنها هدفش این است که ثابت شود «حق» با آن‌هاست و طرف مقابل در اشتباه است. توجه داشته باشید که طرف مقابل همیشه از تلاش شما برای اثبات این که او در اشتباه است عصبانی می‌شود. کمی در این باره فکر کنید : آیا خوشتان می‌آید کسی بکوشد ثابت کند شما در اشتباه هستید؟ شرط می‌بندم وقتی یکی از همکاران یا اعضای خانواده‌تان با شما چنین معامله‌ای کند، ناراحت شوید. در برخی اوقات، زمانی که حتی هیچ درست و غلطی وجود ندارد باز هم پا فشاری می‌کنیم که حق با ماست. نکته این است که حتی اگر دلیل و مدرک بیاورید که حق با شماست و شخص مقابل در اشتباه است و اشتباه او را اثبات نیز بکنید، باز چیزی به دست نخواهید آورد. البته زمان‌هایی وجود دارد که متذکر شدن خطای طرف مقابل اهمیت دارد. برای مثال شخصی اصرار می‌ورزد که قرار ملاقات روز دوشنبه است و شما می‌دانید که نه سه‌شنبه است. چنین مواردی استثناست ولی باز هم باید چنین نکاتی را بدون این که بازنده و برنده‌ای در میان باشد متذکر شوید.

۲-بیش از حد صحبت کردن در مورد خودتان

کم و بیش هر کسی در این تله گرفتار می‌شود. شما وارد گفت‌وگو با کسی می‌شوید و در حالی که فرصت اندکی برای حرف زدن به طرف مقابل می‌دهید، رشته‌ی کلام را تنها با صحبت کردن درباره‌ی خودتان به دست می‌گیرید. زمانی که شما به طرف مقابل اجازه‌ی صحبت ندهید و تنها راجع به خودتان صحبت کنید، پیامی که می‌دهید این است که طرف مقابل برایتان بی‌اهمیت است. این کار موجب می‌شود او از شما برنجد و در آینده دیگر به دنبال این نخواهد بود که با شما وارد گفت‌وگو و ارتباط شود. از طرف دیگر، وقتی به طرف مقابل گوش فرا می‌دهید، احساس می‌کند دارای اعتبار و اهمیت است. از امروز به بعد در گفت‌وگوها و ارتباط‌هایتان با دیگران به این توجه کنید که چند درصد زمان را، به جای این که گوش فرا دهید، صرف صحبت کردن می‌کنید. این مثال را به خاطر داشته باشید : ما با دو گوش و یک دهان متولد می‌شویم و باید تلاش کنیم با همین تناسب از آن‌ها استفاده کنیم. زمانی که گوش دادنمان دو برابر صحبت کردنمان باشد، طرف مقابل برداشت مثبتی از ما خواهد داشت و احساس خواهد کرد با این که کمتر صحبت کرده‌ایم، فردی خوش‌بیان و جذاب هستیم.

مرتبط: اسرار موفقیت : چرا باید شنونده خوبی باشیم؟

۳-پریدن وسط حرف دیگران

این یکی از رایج‌ترین اشتباهات بزرگ در ارتباط و گفت‌وگوهاست. ما شروع می‌کنیم به گوش سپردن به صحبت‌های طرف مقابل و در حین صحبت‌های او، راجع به این فکر می‌کنیم که بعد از صحبت‌های او چه بگوییم و آنچه را به ذهنمان می‌رسد دسته‌بندی می‌کنیم و وقتی افکارمان را سازمان‌دهی کردیم و آماده شدیدم که آن را عرضه کنیم، ناگهان صحبت طرف مقابل را قطع می‌کنیم و خود شروع به صحبت می‌کنیم. این برای طرف مقابل توهین‌آمیز است که شما اجازه ندهید او صحبت‌هایش را به اتمام برساند. خودتان را عادت دهید به این که بگذارید دیگران، بدون این که وسط حرفشان بپرید، بیان افکارشان را به پایان برسانند.

۴-تغییر ناگهانی موضوع در یک بحث گروهی

این همان پریدن وسط حرف دیگران است، اما به گونه‌ای دیگر. شما در جمعی در حال صحبت هستید و دارید راجع به تعطیلاتی می‌گویید که این اواخر با چندین دوست گذرانده‌اید که ناگهان شخصی صحبت شما را قطع می‌کند و می‌گوید : «مسابقه‌ی بیسبال دیشب را تماشا کردید؟» این کار چه احساسی در شما به وجود می‌آورد؟ دلیل این که چنین اتفاقی رخ می‌دهد این است که در بیشتر موارد آن شخص دوست دارد موضوع بحث را به مقوله‌ای بکشاند که در آن صاحب‌نظر است تا با این کار بتواند یک بار دیگر بر بحث و گفت‌وگو غالب شود. گاهی هم آن شخص به دلیل این که گستره‌ی توجه و تمرکز محدودی دارد، نیاز دارد مدام موضوع بحث را تغییر دهد. به هر حال جدا از هر انگیزه‌ای که ممکن است داشته باشد، چنین کاری به دور از ادب است.

۵-بیش از حد صحبت کردن در مورد چیزهای منفی

مردم هر روزه از طریق جراید در معرض اخبار منفی قرار دارند. تروریسم، جرائم وحشیانه و بلایای طبیعی تنها چند قلم از موضوعات بی‌شماری هستند که هر روزه ساعت‌های بی‌شماری از جراید و رسانه‌ها را به خود اختصاص می‌دهد. با وجود این همه مسائل مصیبت‌بار، جنبه‌هایی منفی هم در زندگی شخصی‌تان وجود دارد – روابط ناامیدکننده و دلسرد کننده‌ای که در زندگی دارید، شغلی که رضایت‌بخش نیست، بیماری‌هایی که ممکن است داشته باشید و مانند این‌ها. با این که طرح این گونه مسائل نزد دیگران، به ویژه دوستان و همکارانتان طبیعی است، نیازی نیست همه جزئیات را بازگو کنید. چه چیزی باعث می‌شود خیال کنید دیگران دوست دارند چیزی درباره‌ی خانواده‌ی به هم ریخته‌تان یا این که کسی در محیط کار قدرتان را نمی‌داند بشنوند؟ لازم نیست مردم شرح غم و غصه‌های شما را بشنوند چرا که خود به اندازه کافی مشکلات دارند. گفت‌وگوهای خود با دیگران را نشاط‌بخش کنید، با این کار خواهید دید دیگران به دنبال آن‌اند که با شما صحبت کنند.

۶-پرداختن به فناوری، به طوری که انگار مهم‌تر از کسی است که با او در حال گفت‌وگو هستید

این مشکلی است که به راستی دشوار بتوان مهارش کرد. مردم احساس می‌کنند که باید با جهان «در ارتباط» باشند. این گونه افراد برده‌ی تلفن همراه و لپ‌تاپ خود شده‌اند، به طوری که در هر موقعیتی، اگر گوشی هوشمند آن‌ها زنگ بزند یا پیامکی از راه برسد، به سرعت توجهشان را از شما برمی‌دارند و به گوشی هوشمندشان می‌دهند، این کار را هم در همه جا انجام می‌دهند و برایشان فرقی ندارد در میانه‌ی گفت‌وگو با آن‌ها هستید یا نه. پیامی که آن‌ها با این کار می‌فرستند این است که گفت‌وگوی تلفنی یا جواب دادن به پیامک دریافتی از هم کلام شدن با شما مهم‌تر است. همیشه هنگامی که با دیگران ملاقات دارید تلفن همراهتان را خاموش کنید، مگر آن که منتظر پیغامی اضطراری و فوری باشید (که چنین مواقعی نادر است). شما بعد از پایان گفت‌وگو، به اندازه کافی برای بررسی پیامک‌هایتان وقت دارید.

۷-به دنبال افراد «مهم‌تر» گشتن

این اتفاق به طور معمول در ملاقات‌های گروهی می‌افتد. شما در حال صحبت با کسی هستید و سپس از گوشه‌ی چشم متوجه شخصی دیگر می‌شوید که او را «مهم‌تر» از کسی می‌دانید که با او هم کلام شده‌اید. چشمانتان به دنبال آن شخص مهم خیز برمی‌دارد و تنها چیزی که دوست دارید این است که از بحث موجود خلاصی یابید و به آن کسی که ارزشمند انگاشته می‌شود نزدیک شوید. این کار برای کسی که با او در حال صحبت هستید توهین‌آمیز است. اگر احساس می‌کنید باید گفت‌وگو با طرف مقابل را قطع کنید تا از این فرصت استفاده کنید و با شخص دیگر صحبت کنید، ابتدا موقعیت را برای کسی که با شما طرف گفت‌وگو بوده توضیح دهید و به او قول دهید که بر خواهید گشت تا گفت‌وگوهایتان را با او ادامه دهید و به واقع هم پس از آنکه گفت‌وگوهایتان با شخص دوم به پایان رسید به سراغ آن شخص اولی باز گردید.

احتمال دارد بگویید افراد موفق زیادی را می‌شناسید که مرتکب اشتباهاتی که در این مقاله برایتان برشمردم می‌شوند. من هم با شما موافقم، اما این افراد با بی‌ادبی‌شان، بی‌دلیل برای خود دشمن و مخالف می‌سازند. اگر آنان سیاست‌های خود در گفت‌وگو و برقراری ارتباط را بازبینی کنند، بیش از پیش احترام خواهند دید و از موفقیت بیشتری لذت خواهند برد.

فهرست قاتلان ارتباط را که در این مقاله برایتان آوردم، طی روزها، هفته‌ها و ماه‌های آتی در کیف پول با جایی که بتوانید همیشه  آن‌ها را ببینید نگه دارید. این نکات، عادت‌های ساده‌ای نیستند که بتوانید به راحتی از شر آن‌ها خلاص شوید. باید نسبت به  آن‌ها هشیار و بیدار باشید. سعی کنید به فرد خوش‌بیان مؤثرتری تبدیل شوید، بعد ببینید که مردم چگونه بیشتر به شما احترام می‌گذارند و کمکتان می‌کنند آنچه را که می‌خواهید به دست آورید.

این مقاله برگرفته از کتاب «موفقیت شما اینجاست» اثر جف کلر است.

مقالات پیشنهادی:

۵ تفاوت اساسی روابط سالم و ناسالم

درس‌هایی که باید از روابط شکست‌خورده خود بیاموزید.

مهم‌ترین عوامل مؤثر در طلاق بر اساس تحقیقات علمی

برای حمایت از ما این مقاله را با دوستان خود نیز به اشتراک بگذارید. با تشکر