ساختن عزت نفس زمان میبرد و چیزی نیست که بتوانید در عرض یک شب به دست آورید. با وجود این صادقانه بر این باورم که هر کس ظرفیت بهره مندی از عزت نفس کافی و وافی را دارد. حال سوال این است که آیا آمادهاید متعهد شوید عزت نفستان را افزایش دهید؟ (توجه : برای بعضی آدمها مشاوره یا روان درمانی با متخصص واجد شرایط میتواند مناسب باشد. به ویژه اگر از لطمه ای روحی رنج میبرند) در ادامه یازده گام ارزشمند برای کمک به شما ذکر شده است تا بتوانید با استفاده از این گامها عزت نفستان را افزایش دهید.
در این مقاله به ۶ گام نخست می پردازیم و در بخش دوم این مقاله که لینک آن در انتهای مقاله درج شده ، ۵ گام نهایی را با هم بررسی می کنیم. مطمئن باشید با مطالعه این دو مقاله و عمل به نکات ذکر شده ، عزت نفس شما به نحو چشم گیری افزایش خواهد یافت.
گام اول : دست از مقایسه خود با دیگران بردارید.
همیشه آدمهایی هستند که یا بیشتر از شما دارند یا کمتر از شما. اگر شما بازی مقایسه را انجام دهید، با رقیبهایی مواجه خواهید شد که نمیتوانید از پسشان برآیید. سپس احساس بدی به شما دست میدهد و احساس بی کفایتی میکنید. در عوض، تنها با خودتان رقابت کنید و تلاش کنید بهترین کسی باشید که میتوانید باشید.
گام دوم : دست از تحقیر خود بردارید.
اگر به تکرار عبارتهای منفی درباره خودتان و تواناییهایتان ادامه دهید نمیتوانید از عزت نفس کافی بهره مند شوید. در مورد ظاهرتان، شغلتان، روابطتان، وضعیت مالی تان یا هر بعد دیگر زندگیتان که میخواهید، صحبت کنید اما از اظهار نظرهایی که به سرزنش خود منجر میشود بپرهیزید چرا که این گفته های تحقیرآمیز تنها به احساسات منفیتان نیرو میبخشد و عزت نفستان را متزلزل میکند.
گام سوم : هر تمجیدی را که میشنوید با گفتن یک «متشکرم» پاسخ دهید.
آیا تاکنون تعریفی از کسی شنیدهاید که در پاسخ گفته باشید : «ای بابا کاری نکردم که»؟ وقتی چنین تعریفی را بدین ترتیب رد میکنید، پیامی که به خود میدهید این است که شما سزاوار نیستید از شما تمجید شود. در آینده به همه تعریفهایی که از شما میشود، با یک تشکر ساده پاسخ دهید.
گام چهارم : برای بالابردن عزت نفستان از جملات تاکیدی استفاده کنید.
روی یک کارت یا تکه کاغذی جمله ای بنویسید با مضمون، «من خودم را می پذیم و دوست دارم» یا «من فردی ارزشمند و دوست داشتنی و لایق بهترینها در زندگی هستم. » کارت را همیشه همراه خود داشته باشید. در طول روز این جملهها را چندین بار با خود تکرار کنید، به ویژه شب قبل از رفتن به خواب. صبح پس از بیدار شدن. هر وقت شما این عبارتهای تاکیدی را چنان بر زبان میآورید گویی عین واقعیت است، به خود این اجازه را میدهید طعم احساسات مثبتی را که به دنبال آن میآید، بچشید. برای قدرت بیشتر بخشیدن به آن میتوانید در زمانهای مختلفی در طول روز این جملهها را با دست خط خود بر روی تکه کاغذی بنویسید.
گام پنجم : با افراد مثبت و حمایتگر معاشرت کنید.
وقتی افرادی منفی احاطهتان کرده باشند که همیشه شما و عقاید شما را کوچک میشمرند، عزت نفستان پایین میآید. از طرف دیگر زمانی که مورد پذیرش قرار میگیرید و تشویق میشوید، احساس بهتری نسبت به خود خواهید داشت. بنابراین، برای افزایش عزت نفستان خود را در بهترین فضای ممکن قرار دهید.
گام ششم : فهرستی از موفقیتهای گذشته خود تهیه کنید.
قرار نیست این فهرست فقط شامل موفقیتهای بزرگ باشد بلکه میتواند «پیروزیهای کوچک» شما را نیز در برداشته باشد – مثل یاد گرفتن اسکیت سواری، فارغ التحصیل شدن از مدرسه، دریافت پاداش یا ترفیع، دستیابی به یک هدف شغلی و مانند اینها. اغلب این فهرست را بخوانید. در حالی که آن را مرور میکنید چشمانتان را ببندید و بار دیگر طعم احساس رضایت و لذتی را که به هنگام رسیدن به آن موفقیت به شما دست داد، بچشید.
۱۱ گام ارزشمند برای ساختن عزت نفستان – بخش دوم
سلام آقا امیر
وقتی به شدت ( دقیقا به شدت) زندگی مان را بر اساس نظر دیگران ساخته ایم، چطور میتوانیم آن را تغییر دهیم! یه توضیح کوچولو بدم :
اگر کسی تاییدمان کنه، حالمون خوب و خوشه اما خدا نکنه کسی تایید نکنه، زندگی جهنم میشه!
یعنی با اینکه میدونیم کارمان درسته، مسیرمان درسته، اما چون اطرافیان اهمیت نمیدهند، فکر میکنیم اوضاع خوب نیست!
خیلی سخته! تغییر کردن را میگم، وقتی مقاله ای را میخوانم، امید و انگیزه پیدا میکنم، تصمیم میگیرم، اما آقا امیر مشکل اینجاست که فردا یا چند روز بعد، آن انگیزه دیگر وجود ندارد…!
یعنی میشه یه روز از خواب بیدار شد و آن فرد دلخواه بود….! 🙂
سلام مجید جان
پسر دلم برات تنگ شده بود چند روز نبودی دوست گلم؟!!!!!
مهم نظر شماست دیگران نگم همیشه اما بیشتر اوقات بر اساس تجربیات و صلاح و مصلحت خودشون در مورد کارهای ما نظر می دهند اگر به هدف خود ایمان دارید بدون اینکه ذره ای تردید به دل خود راه دهید شروع کنید، تلاش کنید و تا لحظه رسیدن به هدف دست از تلاش نکشید.
مجید جان نمیشه یه روز از خواب بیدار شد و آن فرد دلخواه بود اما می شه با تلاش، پشتکار و اراده به همه چیز رسید. سعی می کنم مقاله ای در مورد انگیزه در وب سایت منتشر کنم.
با تشکر
نسیم محبتت که بوزد / دلها را زنده میکند….
سلام آقا امیر
شما نسبت به ما محبت دارید بزرگوار 🙂
الان که دارم مینویسم ساعت ۲۵ دقیقه نیمه شب روز ۳شنبه ۱۰/۶/۱۳۹۴ است.
تنها در اتاقم در یک سکوت و فضای خاص ( شاید بشه بهش گفت نوستالژی) نشستم…
حالم خیلی عجیبه آقا امیر! امشب از اون شب هایی است که دوست دارم ابدی باشه!
مجید : دارم فکر میکنم…
آقا امیر : به گذشته؟
مجید : نه، به آینده!
آقا امیر : چه جالب! خوب، بیشتر برام بگو!
مجید : نمیدونم از کجا شروع کنم!
آقا امیر : از هر جا دوست داری شروع کن!
مجید : آخه…
آقا امیر : آخه چی؟ ببینم، نکنه عاشق شدی و یکی دلت رو برده 🙂 🙂 🙂
مجید : ( با خنده ) نه بابا 🙂 اصلا موضوع یه چیز دیگه است!
مجید : باشه میگم؛ دوست دارم برم یه جایی که هیچکس نباشه، هیچکس هیچکس! دوست دارم تنهای تنها باشم! یه وقت فکر نکنی افسردگی گرفتم!
آقا امیر : نه فدات شم، ادامه بده!
مجید : میخوام برم خودم رو بشناسم! خود دلخواهم را بسازم و برگردم!
آقا امیر : یعنی چی؟
مجید : من به یک بیماری از نوع حاد دچار هستم! به افرادی که این عارضه را دارند: کمال گرا یا ایده الیست میگویند! چند مثال:
باشگاه : میخواهم هر روز بیایم، غیر از صبحها، شبها هم میدوم و … ( استاد) مجید یه شبه نمیشه بروسلی شد!
کلاس زبان: نمیدانم چرا اصلا پیشرفت نمیکنم! ( اساتید) چی! تو خیلی خوب داری پیشرفت میکنی! چرا همیشه از خودت ناراضی هستی! خیلی سخت نگیر…
آقا امیر : ….
مجید جان به خودت این فرصت رو بده، برو خودت رو بشناس و خود دلخواهت رو بساز. من هم به بیماری حاد شما دچارم دوست گلم اما به نظر من کمال گرایی بیماری نیست ویژگی منحصر به فردی است که اگر درست و عاقلانه ازش استفاده کنیم خیلی خیلی موفق خواهیم شد.
امیدوارم همیشه سلامت، پیروز و ثروتمند باشی مجید جان
با تشکر
سلام آقا امیر
جمله اول شما برایم قوت قلب بود ! متشکرم 🙂
مشابه جواب شما را، ( بدون اغراق) فقط از خواندن زندگی انسانهای بزرگ که اراده های فوق العاده داشتند، توانستم بگیرم!
اراده قوی !
رویاهای بزرگ !
سخت کوشی سخت کوشی سخت کوشی !
اما آه ! چه تعداد انسان ویژگی های بالا را دارند ؟
مردم در خوابند! کسی در باغ نیست!
یک نگاه به اطرافت بینداز ! خوب توجه کن:
حتی در مورد پول به دست آوردن هم، بیشتر آدمها همین که به یک رفاه نسبی میرسند، دیگر آن جدیت گذشته را در بدست آوردن پول ندارند !
در مورد علم : آقا امیر، وقتی استادی ( مخصوصا در علوم انسانی ) از دانشگاه بازنشسته شد ( یعنی تقریبا ۶۰ سالش است) به نظرم از یک جهت باید خوشحال خوشحال باشد : او اکنون فرصت دلخواهش را بدست آورده تا به تحقیق و پژوهش در حوزه تخصصی اش بپردازد! اما آیا واقعا در عالم واقع اینطور است؟ با توجه به صحبت اساتیدم و تحقیق خودم، بیشتر این عزیزان، بعد از بازنشستگی، در زمینه تولید علم هم بازنشسته میشوند!
بگذریم…! یه مطلب داخل پرانتز بگم :
((( آقا امیر! پسر جان، قدر خودت را بدان!
برایان تریسی ، دیل کارنگی ، استفان کاوی… رها کن اینها را !
ببین ، این سایت، زحماتی که صد البته با شور و شوق فراوان، برای گردآوری مطالب میکشی، کمک موثری که به دیگران میکنی ( راه دور نمیروم، نمونه اش خود من)، و … تمام اینها قابل ستایش است اما…!
شما که به مطالب در مورد موفقیت، روانشناسی و… علاقه خاصی داری، چرا همه چیز را رها نمیکنی! به صورت آکادمیک و حرفه ای ادامه تحصیل بدهی!
چه مدت؟ چند سال؟ مثلا ۱۰ سال بخوانی PHD بگیری؟
خیر خیر خیر!
برو ۴۰ سال وقت بگذار! صبح تا شب در کتابخانه، مشغول تحقیق باش!
چرا وقتی چنین اراده ای هست، فقط به ایجاد یک سایت ( خوب ) و گردآوری مطالبی که دیگران به آن رسیده اند، قناعت کنی ! )))) ( خیلی دوست داشتم مطلب بالا را به شما بگویم 🙂
خوب، حالا برویم سراغ ادامه بحثمان :
هر وقت به انقلاب میروم ، بعضی افراد را میبینم که مشغول بررسی و خرید کتب موفقیت، روانشناسی، چگونه پولدار شویم، مدیریت و…. هستند!
حالا یه سوال که میتونه جوابش فاجعه باشه! چه تعداد از این آدم ها به این کتبی که کتابخانه شان را تزیین کرده! و زینت بخش پیام های وایبری شان است! عمل میکنند!
غرض از نوشتن سطور بالا رسیدن به این مطلب بود :
عمل عمل عمل !
اجازه بدهید بحث را بازتر و شفافتر کنم :
وقتی میخواهم نظرم را در مورد یکی از مقالات شما بیان کنم، معمولا اولین نفر هستم، اما اطمینان دارم که فقط من این مقاله را نخواندم، بلکه دهها ، صدها، شاید هم هزاران نفر! این مقاله را خوانده اند! ( یا در آینده خواهند خواهند) راجع به خودم و آن هزاران نفر فکر میکنم و این سوال بی جواب !!! را از خودم میپرسم : خوب، همه ما این مقاله در مورد کارآفرینی، تولید ثروت، موفقیت، اعتماد بنفس و … را خواندیم، اما سوال اساسی اینجاست :
چند نفر از ما به نکات مفید آن مقاله عمل کردیم ؟
روز اول دانشگاه، استاد بزرگ و مشهوری در خطاب به ما گفت : دوران دانشجویی، دوران راحتی نیست ! دوران سختی و تلاش است ! دانشجو کسی است که حداقل روزی ۱۲ ساعت درس بخواند ! ( من گاهی این سوال را از خودم میپرسم) : چند نفر به گفته این استاد عمل کردند ؟
( خودم دوران امتحانات! این تایم و حتی بیشتر از آن را دارم، البته به هیچ وجه منظورم نیست که شب امتحانی هستم، اگر کسی دانشجوی حقوق باشد و آشنا با کتب قطور حقوق، قطعا این تایم بالا در روزهای امتحان را درک میکند )
جمع بندی :
جمعیت کره زمین در حال حاضر، ۷/۲ میلیارد نفر است :
شاید دهها هزاران نفر از انسانهای کره زمین با ملیت ها، فرهنگ ها و زبان های مختلف، روزانه به سایت های مفیدی مثل { برای فردا } سرک میکشند! و با توجه به نیازشان مطالبی در مورد : ثروت، موفقیت، اعتماد بنفس و… میخوانند!…
آقا امیر ! این همه نوشتم تا سوال های ساده ای که نتوانستم جواب کاملی برایش پیدا کنم را از شما بپرسم :
چرا :
۱- دانش آموزی آرزو دارد و میداند که برای آوردن رتبه زیر ۵۰ در کنکور باید حداقل ۸ ساعت در روز مطالعه مفید داشته باشد، اما این کار را انجام نمیدهد و به آن عمل نمی کند!
۲- دانشجویی آرزو دارد و میداند برای رسیدن و ورود و موفقیت در مقطع PHD باید حداقل روزی ۱۰ ساعت بخواند و حداقل یک زبان خارجی ( ترجیحا انگلیسی ) بداند، اما این کار را انجام نمیدهد و به آن عمل نمی کند!
۳- جوانی برای رسیدن به اعتماد بنفس دلخواهش ( معتقدم سطح اعتماد بنفسی که افراد می خواهند، با هم متفاوت است ! ) کتاب ها و مقالات زیادی خوانده، نکات مفید و قابل اجرایی را پیدا کرده، اما آن نکات را انجام نمی دهد و به آن عمل نمی کند!
۴- کارآفرینان کوچک بسیاری وجود دارند که می خواهند و آرزو دارند به کارآفرینی بزرگ تبدیل شوند ،لذا کتاب ها و مقالات زیادی در مورد رموز موفقیت کارآفرینان بزرگ ( که زمانی مثل آنها کوچک و معمولی بودند) میخوانند، اما کارهایی که کارآفرینان بزرگ انجام دادند را ، انجام نمیدهند و به توصیه های مفید آنها عمل نمیکنند!
۵- چرا ما میدانیم مصرف زیاد نوشابه در سن بالا باعث پوکی استخوان و… میشود، اما همچنان به خوردن آن ادامه میدهیم!
۶- چرا جوانی که یک پاکت سیگار میخرد و عکس روی آن که ریه ی سالم و ریه ای که مدتها با دود سیگار در ارتباط بوده و الان به شکل وحشتناکی درآمده را میبیند، اما همچنان به استفاده و کشیدن سیگار ادامه میدهد؟
۷- چرا ما میدانیم ورزش ( حتی نرمش و پیاده روی صبحگاهی) برای ما نه تنها مفید بلکه وقتی به سن بالا برسیم، به آن احتیاج داریم، اما با وجود این آگاهی و نیاز، به آن عمل نمیکنیم ؟
۸- چرا….
۹- چرا….
۱۰- چرا….
آقا امیر :
سلام مجید جان
تموم گفته های شما درست است، کاملا حق با شماست. از توصیه ای که به بنده کردید تشکر می کنم اما مجید جان بنده چند سال است که در حوزه موفقیت فردی و اجتماعی مطالعه دارم و کتاب های زیادی رو در این زمینه مطالعه کرده ام ( در زمینه فناوری هم همین طور) ، کارگاه ها و کلاس های آموزشی زیادی رو هم شرکت کرده ام اما یکی از راه های تسلط بر هر مهارت آموزش آموخته ها به دیگران است و یکی از هدف های راه اندازی وب سایت « برای فردا » نیز همین آموزش بوده است واضح تر بگم : بنده نتیجه یافته ها، مطالعات و آموخته های خودم رو در این وب سایت منتشر می کنم تا هم به شما و دیگر کاربران خدمت کرده باشم و هم خودم روز به روز بیشتر با این مباحث آشنا شوم. بنده رک بگم از اینکه بخوام علایقم را از طریق دانشگاه دنبال کنم خسته ام چون حداقل بر اساس تجربیات و برداشت خودم روحیه حرفه ای و علم آموزی و تولید دانش روز در دانشگاه های ما ضعیف است یا حداقل اون محیط پر نشاطی که من از دانشگاه انتظار دارم رو بهش نرسیدم بنابراین الان چند وقتی است که علایق اصلی خودم را شخصا از طریق مطالعه کتب، وب سایت های معتبر یا شرکت در کلاسهای هدفمند دنبال می کنم. بنده به جای مدرک PHD امیدوارم روزی به سطحی از آگاهی برسم که بتونم خدمت گزاری خوب برای هم وطنان باشم.
در مورد سوالاتی که مطرح کردید بنده اکیدا توجه کنید ” اکیدا ” توصیه می کنم کتاب ” قدرت عادت ” نوشته چارلز دوهینگ را مطالعه کنید. عادات ما چه خوب چه بد زندگی ما رو کنترل می کنند و تنها وقتی می توانیم زندگی خودمون رو عملا تغییر دهیم که از وجود این عادت ها آگاه شویم و عادت های بد را با عادت های خوب و مفید جایگزین کنیم. حتما این کتاب را مطالعه کنید.
با تشکر
سلام آقا امیر
متشکرم 🙂
سلام مجید جان
لطف داری دوست گلم، تشکر
بسیار زیاد تشکر
واقعاَ این تاپیک را مطالعه نمودم بسیار برایم مفید بود بازهم متشکرم